... د اشتباه می کنید دیگه ...پس من کیم پس؟ 
... بله با عرض سلام اینجانب ویدا هستم ... اکثراً منو می شناسن ... عادت دارم توی وبلاگای مردم سرک بکشم 
.... دیگه این اطلاعاتی بود که راجع به خودم باید می گفتم ... از اونجایی که مجی و رامین رو از خیلی وقت پیشا (دوران جوانی ...) می شناسم و عین داداش ( داداش که نه ، بیشتر پسرخاله 
) خلاصه از اونجایی که خیلی به داش مجی و داش رامین ارادت دارم و خیلی دوسشون دارم قد یه دنیا، پس امروز اومدم یه سری به وبلاگ مجی بزنم و این آپدیت تاریخی که واسه ۲۲ بهمنه رو از صفحه روزگار محو کنم و اینا ... خب خوبین ؟ خوشین ؟ خوبه که هم خوبین هم خوشین ... خب شناسایی شدم دیگه برم سر اصل مطلب
الان من اینجا موندم چی بگم ...منم که خجالتی
... ماشالله رامین که بیاد آپدیت از کل جهان خبرمیاره مجی هم که همیشه کلی مطلب برا گفتن داره ( که ۱۰۰ البته هر جفتشون از این لحاظ به من رفتن ...)خب منم که می دونین کم نمیارم که ... بالاخره یه چی می گم دیگه چرا حولم می کنین .سئوال امتحانی
(نکته : راستش من نمی دونم حول با کدوم « ه » «ح» نوشته می شه )اول اینکه اینجا براتون یه مسابقه می ذارم هر کی برنده شد بره جایزشو از مجی بگیره ....
خب از اونجایی که همتون می دونین بازی تاریخی پرسپولیس - آبکش (یعنی استقلال) جمعه برگزار می شه .... مسابقه ازاین قراره که شماها نتیجه ی بازی رو تا آخر وقت روز ۵ شنبه می گین و جمعه می شینین پای تی وی هاتون و بازی رو تماشا می کنین ... من قول می دم هر کی برنده شد مجی بهش جایزه بده ...
بعدشم عرضم به حضور استقلالیای عزیز ( بخصوص بعضی رامینا ) : داداش بعد بازی می بینمت
... خلاصه اینکه از الان بهانه جور کنید دیگه ... پس فردا نیاین بگین که چه می دونم قلعه نوعی سرما خورده بود و ناخن شصت پای واحدی شکسته بود و پشه دماغ عنایتی رو نیش زده بود ( عجب پشه ی بدبختی... من موندم چطوری روش می شه برگرده خونه ... دیگه فکر نکنم ننه باباش خونه راش بدن ....پشه هه رو می گم ... 
)خلاصه اینکه از سر کچل منصوریان و خلاصه اینجور چیزا بهانه نگیرید دیگه ... از الان آماده باشین و این حرفا دیگه ...
همه می دونن من اینو یه بار دیگه برا اونایی که حافظه کوتاه مدت دارن می گم :
زمین بره به آسمون یا آسمون بیاد زمین پرسپولیس قهرمانه ....
در ضمن ... مجی قراره طلسم چندین و چند ساله رو بشکنه و بعد بازی بیاد و همین جا ... همین جایی که من الان هستم ... اینجا رو می گم ...آقا اینجا
...د .... تو چرا اونورو نگاه می کنی ؟ من دارم اینجا رو نشون می دم .... اینجا که نشستم ...آهان آره الان درست شد .... همین جا قراره بیاد و بعد بازی(فکر کنم اینو یه بار گفته بودم )در هر حال میاد و آپدیت می کنه و منم خودم گزارش بازی رو اونجا ( یعنی توی وبلاگ خودم ) می نویسم و از همتون دعوت می کنم که بعد بازی هم بیاین اینجا هم برید اونجا و مطالب رو بخونین ...البته من بهتون پیشنهاد می کنم که اول بیاین اینجا بعد برین اونجا ...هان ؟ نظر شما چیه ؟ یا اینکه اول برید اونجا بعد سر راهتون به اینجا هم یه سر بزنین ...در کل هم باید بیاید اینجا و هم برید اونجا ...این یه دستوره ....نه البته جنبه ی دعوت اجباری داره ...جزو واجباته دیگه ... عین نماز و روزه این کارم واجبه ... دیگه از ما گفتن بود دیگه ....پس می بینم همتون رو هم اینجا هم اونجا ....
وای اینجا چقدر گرمه
(اینجا تهران است ... هوا بارانیست ... پرفسور امیر وحیدی هم فوت شد ... داره شبکه ۳ نشونش می ده « البته هرچند من نمی شناسمش اما شما ضایع نکنین ....») شرمنده دیگه بیش از این نمی کشم چیزی اینجا بگم ... به دلیل مشکلات فنی ( یعنی مشکلات مغزی و مخی و سری ) ... خب امیدوارم که از خوندن چرت و پرتای من خوابتون نگرفته باشه ... نمی دونم باز اینورا پیدام می شه یا نه ... امیدوارم که بشه ...
آخه من و مجی نداریم که ... هر چی مجی داره مال منه هر چی هم من دارم مال منه دیگه ... قول می دم سری بعد بیام براتون یه عالمه حرف یزنم ... می بینمتون .... قرارمون یادتون نره ... بعد بازی قرمز و آبی ...
مکان : مهدیه تهران ...
... ا ...اشتب شد ... کجا ؟ اینجا و اونجا ... پس تا بعد بازی بای ....